ما روز جمعه 18 اردیبهشت با خاله مریم و عمو ایوب و مامانی و بابایی رفتیم یه جایی که یه عالمه گل خوشمل داشت....قرمز؛زرد؛ صورتی؛ بنفش و یه عالمه رنگهای خوشگل دیگه.....جاتون خالی ...خیلی خوش گذشت.....اینم چند تا عکس از این گردش یک روزه
این عکسا رو هم وقتی که از باغ لاله برگشیتم و تو باغ لادن می خواستیم ناهار بخوریم گرفتیم.....
من هی به این مامان می گم بابا من خسته شدم ؛ گرسنه ام ؛ دلم خونمونو می خواد ؛ ولی کسی به حرفم گوش نداد .....منم زدم زیر گریه
ااااااااااااااااااااااااای خدا.......................آخه از گریه آدمم عکس می گیرن.................
سمانه داری مریم را هوایی می کنی که دو قلو بیاره که هر روز با شما در حال عکس گرفتنه ... گناه داره نی نی اذیتش م کنید.
آخییی. قربون این نینیها
اینا که از اون گلا خوشگلترن که
سلام. خیلی دوست دارم ببینمتون. جوراب ترمز دار براتون خریدیم! چرا نمیاین خونمون که بهتون بدیم؟
احسان و حسین
سلام. خدا حفظشون کنه. خیلی ماه هستن. از طرف من ببوسیدشون.
زهرا دختر خاله احسان و حسین
به به چه دخمل و پسمل نانازی
خدا حفظشون کنه
عجب باغ گلی رفته بودینا
اخییییییییییییییییییییییی چه اشکایی الهی من فدای این اشکا نازییییییییی